عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن فارض . نسب وی چنین است : عمربن علی بن مرشدبن علی حموی مصری ، مکنی به ابوحفص و ابوالقاسم و ملقب به شرف الدین و مشهور به ابن فارض . او شاعر و متصوف اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری بود. رجوع به ابن فارض (ابوحفص و ابوالقاسم ...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 216، وفیات الاعیان ج 1 ص 383، التکملة لوفیات النقلة، میزان الاعتدال ج 2 ص 266، شذرات الذهب ج 5 ص 149، لسان المیزان ج 4 ص 317، حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 334 و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 449.
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) بطنی است از کلاب بن ربیعةبن عامربن صعصعةبن معاویةبن بکربن هوازن منصوربن عکرمةبن خصفةبن قیس بن عَیلان از عدنانیه . (...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) بطنی است از آل ربیعه به شام و منزل و مأوای آنان در بادیة الشام است . (از معجم قبائل العرب ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) بطنی است از سعدبن عمربن خُزاعةبن ربیعةبن حارثةبن عمرو مُزَیقیاء از غسان از ازد از قحطانیه . (از معجم قبائل العرب ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) قبیله ای است از بنی ضَیّه از عدنانیه . (از معجم قبائل العرب ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) عشیره ای است از آل عمر از آل کثیر یکی از قبائل حضرموت . (از معجم قبائل العرب ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) بطنی است از خفاجةبن عمربن عُقیل بن کعب بن ربیعةبن عامربن صعصعةبن معاویةبن بکربن هوازن بن منصوربن عکرمةبن خصفةبن قی...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) یکی از قبایل عشیرالکبیرة است . (از معجم قبائل العرب ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) (متوفی به سال 7 هَ . ق .) ابن الاکوع یا عامربن سنان الاکوع بن عبداﷲبن بشیر الاسلمی . از شعرای عرب بود و او راصحبتی بو...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوعبیدةبن جراح صحابی است که نامش عامربن عبیداﷲبن الجراح است منسوب بجد. (منتهی الارب ). رجوع به ابوعبید ج...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ثعلبة. بطنی است از کنانة از عدنانیة و آنان بنوعامربن ثعلبةبن حارث بن مالک بن کنانةبن خُزیمة معدبن عدنان بودند. (از ...