اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمل ران

نویسه گردانی: ʽML RʼN
عمل ران . [ ع َ م َ ] (نف مرکب ) حاکم . متصدی عمل دیوانی . عملدار :
چون ژاله و صبا و شباهنگ همچنین
معزول روز باش و عمل ران صبحگاه .

خاقانی .


صانع زرین عمل ، مهتر عالی شرف
در ید بیضا رسید دست عمل ران او.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.