گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عمل فرما نویسه گردانی: ʽML FRMA عمل فرما. [ ع َ م َ ف َ ] (نف مرکب ) آنکه مأموریت دهد. آنکه شغل دیوانی دهد : جان فشانم عقل پاشم فیض رانم دل دهم طبع عالم کیست تا گردد عمل فرمای من .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود