عمهج
نویسه گردانی:
ʽMHJ
عمهج . [ ع َ هََ ] (ع ص ) دراز. (منتهی الارب ). دراز از هر چیز. (از اقرب الموارد). || تیزرو. (منتهی الارب ). سریع. (اقرب الموارد). || شیر دفزک . شیر غلیظشده . || مرد فیرنده و متکبر. || پر از گوشت و پیه . || گیاه سبز درهم پیچیده . (منتهی الارب ). ج ، عَماهج . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
امهج . [ اُ هَُ ] (ع ص ) تنک از پیه و شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رقیق (صفت مخصوص شیر و پیه ). (از اقرب الموارد). || شیر...