اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عن

نویسه گردانی: ʽN
عن . [ ع َن ن ] (ع مص ) قاضی بر کسی حکم نامردی و عنانة نمودن ، یا به افسون از زن خویش بازداشته شدن . و فعل آن مجهول به کار می رود: عُن ّ عن امرأته . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || سرنامه ٔ کتاب نوشتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عنوان کتاب و نامه را نوشتن . (از اقرب الموارد). || عنان لگام ساختن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). عنان ساختن برای لجام . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به عنان بازداشتن اسب را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بازداشتن اسب بوسیله ٔ عنان . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || دشنام دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || عرضه کردن کتاب یا چیزی دیگر را بر کسی ، و توجه او را بر آن جلب کردن . || پیش آمدن و پیش گرفتن و ظاهر گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ظاهر شدن پیش رو و پیش آمدن . (از آنندراج ). پیش رو ظاهر شدن و در معرض قرار گرفتن ۞ . (از اقرب الموارد). عَنَن . عُنون . رجوع به عنن و عنون شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
ان اﷲ معالصابرین . [ اِن ْ ن َل ْ لا هََ م َ عَص ْ صا ب ِ ] (عربی ، جمله ) قسمتی از آیه ٔ 153 سوره ٔ بقره (2) و آیه ٔ 46 سوره ٔ انفال (8). مأموم ...
پارانتی آن برن . [ ب ُ ] (اِخ ) ۞ مرکز لاند از ناحیه ٔ من دُمارسان دارای 1910 تن سکنه .
شاتیون آن دیوا. [ ی ُی ُ ] (اِخ ) ۞ مرکز کمون دروم ۞ ، از آروندیسمان دی ۞ ، واقع در کنار رودخانه ٔ بز ۞ که به رود دروم ۞ میریزد و دار...
اثر فاخر "محسن چاووشی" که سیمرغ موسیقی ایران نام گرفته است.
و ان یکاد خواندن .[ وَ اِ ی َ / اِی ْ ی َ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) آیه ٔ«و ان یکاد» برای چشم زخم بر کسی دمیدن : و ان یکاد همی خواند جبرئیل ا...
این خاک آن خاک . (اِ مرکب ) یکی از فنون کشتی از سلسله ٔ «کنده ها». (فرهنگ فارسی دکتر معین ).
ان اﷲ یحب الصابرین . [ اِن ْ ن َل ْ لا هََ ی ُ ح ِب ْ بُص ْ صا ب ِ ] (عربی ، جمله ) این جمله را مأمومین دیرمانده بآواز بلند گویند تا امام رکعت...
جلق واژه ای عربی و جایگزین پارسی آن سوکرویس sukravis می باشد که از واژه ی سنسکریت: سوکرویس رشتی sukravisreŝti ساخته شده است. 1ـ سوکرویس باعث می شود سی...
ملت واژه ای عربی است و جایگزین پارسی آن اینهاست: نَراس، ویشا، رازَر (هر سه واژه، سنسکریت است)
ملی واژه ای عربی - فارسی است و جایگزین پارسی آن اینهاست: نَراسی، ویشایی، راژَری (نگاه کنید به ملت و جایگزین پارسی آن)
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۱ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.