عناء
نویسه گردانی:
ʽNAʼ
عناء. [ ع َ ] (ع مص ) رنج دیدن . (از منتهی الارب ). || بندی گردیدن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). اسیر گشتن . (از اقرب الموارد). || رویانیدن زمین گیاه را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شمیدن . (از منتهی الارب ). بوییدن . (از اقرب الموارد). || پدید آمدن گیاه . (از منتهی الارب ). || ضبط آب کثیر نتوانستن مشک ، پس برآمدن آب . || فرودآمدن کارها بر کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخت و شاق گشتن کار بر کسی . (از اقرب الموارد). || فروتنی و خواری نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خضوع و فروتنی . (ناظم الاطباء). || آشکارا کردن . (از منتهی الارب ). ظاهر گردانیدن . (از اقرب الموارد). || برآوردن چیزی را. || (اِ) رنج . (از منتهی الارب ). رنج و مشقت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
عناء. [ ع ِ ] (ع مص ) منازعت کردن با کسی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رنجانیدن . || رنج کشیدن . (ناظم الاطباء). معاناة. رجوع به ...
آناء. (ع اِ) ج ِ اِنی ̍ و اَنی ̍ و اِنْو. ساعتها. هنگامها. (ربنجنی ). وقتها.- آناءاللیل ؛ کرانه ها و ساعتهای شب . اوقات شب .
اناء. [ اَ ] (ع اِ) درنگی و تأخیر. (از اقرب الموارد). درنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): الاناء حصن السلامة و العجلة مفتاح الندامة. (یاددا...
اناء. [ اِ ] (ع اِ) خنور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خنور آب . آب جامه . جای آب . (زمخشری چ دانشگاه ص 152). ظرف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ...
عنا. [ ع َ ] (ع اِ) همان «عناء» در عربی است که در تداول فارسی زبانان غالباًهمزه ٔ آن حذف شود. زحمت . رنج . مشقت . (از ناظم الاطباء) (از غیاث ...
عنا. [ ع َ ] (ع مص ) بندی و اسیر گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
عنا. [ ع َ ] (ع اِ) جانب و ناحیه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گروهی از قبایل مختلف مردم . (از اقرب الموارد). عِنو. رجوع به عنو ش...
عنا. [ ع َن ْ نا ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: عن ، حرف جر + نا، ضمیر متصل ) درباره ٔ ما. از ما.
عنا. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 500 تن . آب آن از چشمه و قنات . محصول ...
آناً. [ نَن ْ ] (ع ق ) همان درنگ . فی الفور. در یک لحظه . بیکدم .