اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنان تاز

نویسه گردانی: ʽNAN TAZ
عنان تاز. [ ع ِ ] (نف مرکب )مخفف عنان تازنده . عزیمت کننده بتندی . رونده بسرعت .
- عنان تاز کردن ؛ سوار کردن . (از آنندراج ).
- || تاختن . عزیمت کردن بسرعت . رفتن بشتاب . روی آوردن بتندی یا بقصد حمله :
جریده بهر سو عنان تاز کن
بهشیارمغزی نظر باز کن .

نظامی (از آنندراج ).


- عنان تاز گشتن ؛ عزیمت کردن بتندی . رفتن بسرعت . روی آوردن بشتاب . تاختن :
ازو کار مقدس چو با ساز گشت
سوی ملک مغرب عنان تاز گشت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.