عنان گرد کردن . [ ع ِ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مهیا و آماده شدن . مهیای تاخت و حمله گشتن
: وگر جنگ را گرد کرده عنان
یکایک بخوناب داده سنان .
فردوسی .
همه جنگ را گرد کردن عنان
ز بالا به دشمن نمودن سنان .
فردوسی .
چو برگشت شب گرد کرده عنان
سپیده برآورد رخشان سنان .
فردوسی .
کشیده همه گرز و تیغ و سنان
همه جنگ را گرد کرده عنان .
فردوسی .