اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنان گیر

نویسه گردانی: ʽNAN GYR
عنان گیر. [ ع ِ ] (نف مرکب ) آنکه عنان کسی را بگیرد. کنایه از بازدارنده از رفتن هم باشد. (از آنندراج ). که عنان اسب به دست گیرد. که دوال دهانه ٔ اسب به دست گیرد. آنکه دست در عنان اسب کسی زند بقصد فرودآوردن یا داد خواستن :
چون شد آن روز غم عنانگیرش
رغبت آمد بسوی نخجیرش .

نظامی .


تظلم کنان سوی راه آمدند
عنان گیر انصاف شاه آمدند.

نظامی .


جان عنان گیر سواریست که تا درنگری
از در دیده درون آید و تا دل برود.

وحشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.