گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عواذ نویسه گردانی: ʽWʼḎ عواذ. ۞ [ ع َ ] (ع ص ) ابل عواذ؛ شتران باشنده ٔ در چراگاه گیاه شیرین که شورگیاه نداشته باشند. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی شعله آواز شعله آواز. [ ش ُ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) آواز هیجان آورنده ٔ روح . (ناظم الاطباء). آواز باریک پرسوز که در دلها اثر کند. (آنندراج ). || آتش پاره ٔ ... خفیف آواز خفیف آواز. [ خ َ ] (ص مرکب ) آنکه سخنش غیرمفهوم باشد. || بیهوده گوی . || (اِ مرکب ) آواز نامشخص . || صحبت مخفی . (ناظم الاطباء). غالب آواز غالب آواز. [ ل ِ ] (ص مرکب ) کسی که آوازش بر دیگری غلبه کند : که دیده ست بر هیچ رنگین گلی ز من غالب آوازتر بلبلی .نظامی . گران آواز گران آواز. [ گ ِ ] (ص مرکب ) کسی که آواز کلفت و بم دارد. جَهْوَری ّالصوت . درشت آواز. مراد خشونت و غلظتی است که در صوت پدید آید، طبیعی یا ع... درشت آواز درشت آواز. [ دُ رُ ] (ص مرکب ) بلند بانگ . جهوری الصوت . (یادداشت مرحوم دهخدا). أجش . أجشر. قنخر: صخاب ؛ درشت آواز پلیدزبان . فداد؛ مرد بلند درش... ساز و آواز ساز و آواز. [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آواز توأم با صدای ساز. و جمعی دیگر گفته اند که ارغنون ساز و آواز هفتاد دختر خواننده و سازنده است ... ناخوش آواز ناخوش آواز. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) آنکه آواز وی مطبوع نباشد. (ناظم الاطباء). بدصدا. بدآواز. که صوتی منکر و گوش خراش دارد. که آوازش دلن... باریک آواز باریک آواز. (ص مرکب ) پرحرف و یاوه گوی . (ناظم الاطباء). یاوه گوی و ژاژخای . (دِمزن ). آواز بوقلمون آواز بوقلمون («زبان بین المللی») ساخته متیو رانکین که در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن ۲۰۲۴ به نمایش درآمد، یکی از عجیبترین فیلمهای امسال است از... گران آواز شدن گران آواز شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خشونت در صوت پیدا آمدن . درشت گردیدن آواز. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود