عواض
نویسه گردانی:
ʽWʼḌ
عواض . [ ع َ واض ض ] (ع ص ،اِ) ج ِ عاضّة. (ناظم الاطباء). رجوع به عاضّة شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خوش آواز. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) خوش صدا. خوش الحان . خوش نغمه . خوش نوا. (یادداشت مؤلف ) : و چون سخن گوید خوش سخن و خوشگوی و خوش زبان ...
درشت آواز. [ دُ رُ ] (ص مرکب ) بلند بانگ . جهوری الصوت . (یادداشت مرحوم دهخدا). أجش . أجشر. قنخر: صخاب ؛ درشت آواز پلیدزبان . فداد؛ مرد بلند درش...
خفیف آواز. [ خ َ ] (ص مرکب ) آنکه سخنش غیرمفهوم باشد. || بیهوده گوی . || (اِ مرکب ) آواز نامشخص . || صحبت مخفی . (ناظم الاطباء).
غالب آواز. [ ل ِ ] (ص مرکب ) کسی که آوازش بر دیگری غلبه کند : که دیده ست بر هیچ رنگین گلی ز من غالب آوازتر بلبلی .نظامی .
گران آواز. [ گ ِ ] (ص مرکب ) کسی که آواز کلفت و بم دارد. جَهْوَری ّالصوت . درشت آواز. مراد خشونت و غلظتی است که در صوت پدید آید، طبیعی یا ع...
ساز و آواز. [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آواز توأم با صدای ساز. و جمعی دیگر گفته اند که ارغنون ساز و آواز هفتاد دختر خواننده و سازنده است ...
باریک آواز. (ص مرکب ) پرحرف و یاوه گوی . (ناظم الاطباء). یاوه گوی و ژاژخای . (دِمزن ).
ناخوش آواز. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) آنکه آواز وی مطبوع نباشد. (ناظم الاطباء). بدصدا. بدآواز. که صوتی منکر و گوش خراش دارد. که آوازش دلن...
آواز بوقلمون («زبان بین المللی») ساخته متیو رانکین که در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن ۲۰۲۴ به نمایش درآمد، یکی از عجیبترین فیلمهای امسال است از...
گران آواز شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خشونت در صوت پیدا آمدن . درشت گردیدن آواز.