عوج
نویسه گردانی:
ʽWJ
عوج . (ع ص ، اِ) ج ِ أعوج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اعوج شود. || ج ِ عَوجاء. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به عوجاء شود.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عوج . [ ع َ ] (ع مص ) اقامت کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اقامت کردن در مکان . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مقیم کردن کسی ...
عوج .[ ع َ وَ ] (ع مص ) کژ گردیدن . (از منتهی الارب ). منحنی و خمیده شدن . || بد گشتن خوی انسان . (ازاقرب الموارد). || (اِمص ) کژی ، یا کژی...
عوج . [ ع ِ وَ ] (ع مص ) مایل گردیدن . (از المنجد). || (اِمص ) کژی ، یا کجی در معیشت و رای و دین و زمین و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج...
عوج .(اِخ ) نام دو کوهست در یمن که آنها را جبلا عوج خوانند. (از معجم البلدان ). و رجوع به منتهی الارب شود.
عوج . (اِخ ) ابن عوق . ۞ نام مردی است که در منزل آدم (ع ) متولد شد و تا زمان موسی (ع ) زیست . (ازمنتهی الارب ). نام مردی طویل القامت که...
عوج عنق . [ ج ِ ع ُ ن ُ ] (اِخ ) همان عوج بن عنق است که گاهی بصورت اضافه ٔ بنوت خوانده می شود : نیکبختان بخورند و غم دنیا نخورندکه نه بر...
عوج ابن عوق در تداول فارسیزبانان به عوج بن عُنُق مشهور است نام مردی افسانهای است. افسانهها دربارهٔ او در افسانهها آمده که او در منزل آدم زاده شد و...
این واژه در اوستایی آوچ ãvac (آواز) و در سنسکریت: اوه چی ávaci با همان معنی بوده است. **** فانکو آدینات 09163657861
اوج oj: سنسکریت: اود، اوج uj، ud (به سوی بالا)، اوچچه ucca بلند، بالا.؛ اوستایی: اوز uz، اوس us با همان معنی سنسکریت. ***فانکو آدینات 09163657861
آوج . [ وَ ] (اِخ ) آوه . نام محلی براه قزوین و همدان ، میان یولچی و سلطان بلاغ در 262500 گزی طهران ، و در آنجا پست خانه و تلگرافخانه هست .