عون
نویسه گردانی:
ʽWN
عون . [ ع َ ] (اِخ ) مکنی به ابومعمر. رجوع به ابومعمر شود.
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اون . [ اَ وَ ] (ع اِ) هنگام . (منتهی الارب ). ج ، آونة. (منتهی الارب ).
اون . [ اِ وَ ] (ع اِ) هنگام . (منتهی الارب ).
اون . (ع اِ) ج ِ اِوان . صفه ٔ بزرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ایوان .
اون . [ ] (ترکی ، اِ) آواز. (شرفنامه ٔ منیری ).
آون . [ وَ ] (ص ، اِ) مخفف آونگ . نگون . معلق . آویزان . آویخته . دروا.- آون کردن میوه ؛ به آونگ کردن آن : همه مردم از دانه خرمن کنندز انگ...
آون . [ وِ ] (اِ) در لهجه ٔ عرب اندلس «ابن » بوده و از اینرو کنیه ها مَبْدُوّ بابن عربی که از آن طریق داخل مغرب شده است بهمان صورت باقیس...
آون پاس . [ وِم ْ ] (اِخ ) ۞ آوِمْپاس . مصحف نام ابن باجه ، نزد مردم اروپا.
(ترکی،اِ) فرماندۀ یک واحد نظامی شامل ده سرباز.
امر نمودم که چون ده نفر سپاهی اصیل کارکرده جمع آیند، یکی از ایشان که به جوهر شجاعت و مردی مخصوص باشد، ...
رابرت اوون (به انگلیسی: Robert Owen) (زاده ۱۴ مه ۱۷۷۱ - درگذشته ۱۷ نوامبر ۱۸۵۸) یک اصلاحگر سوسیالیست اهل ولز بریتانیا و یکی از بنیادگذاران جنبش سوسیا...
تیموله اون . [ م ُ ل ِ اُ ] (اِخ ) ۞ از سران دولت یونان قدیم (410-336 ق .م .) و آزادکننده ٔ سیراکوس است . وی به قانون و آزادی بحدی عشق می...