عهد ذهنی .[ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سابقه ٔ ذهنی . معرفت ذهنی . شناخت ذهنی . || این اصطلاح در دستور زبان عربی به «ال » داده شده است در صورتی که مصحوب آن ، ذهنی باشد نه ذکری ، مانند: اًذ هما فی الغار
۞ ، که اشاره به آن غاری است که رسول (ص ) و ابوبکر بدان پناه بردند. (از مغنی اللبیب ). و رجوع به ال شود. || گاهی در نظم و نثر فارسی اسم اشاره ٔ «آن » بکار میرود ولی مرجع آن مذکور نیست ، اما بقرینه شنونده و خواننده مفهوم آن را درمی یابد. در این مورد «آن » بجای الف و لام عهد ذهنی و ذکری عربی آید، و در اصطلاح دستور زبان فارسی آن را «عهد ذهنی » نامیده اند، چون این بیت از فردوسی :
بیامد نشست از بر تختگاه
بسر برنهاد آن کیانی کلاه .
(از فرهنگ فارسی معین ).
و رجوع به عهد (مص ) شود.