عی
نویسه گردانی:
ʽY
عی . [ ع َی ی ] (ع مص ) بمعنی عُواء است در همه ٔ معانی . رجوع به عُواء و اقرب المواردو منتهی الارب شود. عَوّة. عَویة. || درماندن در کار، یا به مراد خود راه نیافتن و استواریش را نتوانستن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). درماندگی در کاری . (غیاث اللغات ). نیافتن راه مطلوب خود و یا عاجز گشتن از آن و محکم کردن آن نتوانستن . (از اقرب الموارد). || ندانستن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ندانستن و جاهل بودن نسبت به کاری . (از اقرب الموارد). عَیاء. رجوع به عیاء شود.
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
افسانه ای. (افسانه + ای) مانند افسانه، افسانه وار، بر اساس افسانه، غیر واقعانه. رجوع شود به افسانه.
کاتوره ای. کاتوره وار (رجوع شود به کاتوره)، سرگردان وار، اتفاقی، همینطوری، الله بختکی. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «random» می باشد. حرکتِ کاتوره ...
از خانواده پیکورنا ویروسها و جنس هپاتویروس است که قبلا تحت عنوان آنتروویروس ۷۲ طبق بندی شدهاست. اما اکنون بنام هپاتیت عفونی نامیده میشود. این ویروس ...
تکواره ای تک درخت در بیابان را میگویند واژه لری هست
دریاچه ای . [ دَرْ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به دریاچه . مربوط به دریاچه . رجوع به دریاچه شود.
په ای با. [ پ ِ ] (اِخ ) ۞ نام کشور هلند. رجوع به هلند شود.
ذوزنقه ای . [ زَ ن َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب بذوزنقه . بشکل ذوزنقه ۞ . شبه ذوزنقه . ذوزنقه ای شکل .
انگوره ای . [ اَ رَ / رِ ] (ص نسبی ) منسوب به انگوره . انگوری : بصوف از آن جهت انگوره ای لقب کردندکه گه گهی لکه بر وی ز باده ٔ عنبیست . ن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فامینه ای. مربوط به فامینه. مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی Chromatinic می باشد.