عی
نویسه گردانی:
ʽY
عی . [ عی ی ] (ع اِمص ) درماندگی در سخن . ضد بیان . || درماندگی در کار. || راه نیافتن به مراد و عجز از اجرای مراد. || عدم توانایی بر استواری کارها. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
هزاره ای یا هزارگی [هَِ / هََ رَ ][haza:ragi]، منسوب به هزاره و قومیت هزاره، از اقوام اصیل افغانستان از تیره ترکان که ساکن مناطق مرکزی و پایتخت این کش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
منگنه ای . [ م َ گ َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به منگنه .- تکمه ٔ منگنه ای ؛ دگمه ٔ منگنه . نوعی دگمه که از جنس پارچه ٔ لباس سازند، بدینسا...
قومشه ای . [ ش َ ] (اِخ ) محمدرضا. از اهالی قومشه ٔ اصفهان از اکابر حکماء و مدرسین قرن چهاردهم هجری است . وی نخست در اصفهان بتدریس کتب عرفان...
کرایه ای . [ ک ِ ی َ/ ی ِ ] (ص نسبی ) اجاره ای . بمزد. (یادداشت مؤلف ).
تنابه ای. (زیست شناسی) مربوطِ به تنابه ویا لنف. مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی Lymphatic میباشد.
برگرفته از انگلیسی (LED - light-emitting diode): نوعی از دیود که نور ساطح می کند و آن را دیود نورافشان هم می گویند. در گذشته بیشتر در وسایل الکترونیکی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.