اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیاء

نویسه گردانی: ʽYAʼ
عیاء. [ ع َ ] (ع ص ) داء عیاء؛بیماریی که بِه نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیماریی که بهبودی در آن نباشد. (از اقرب الموارد). || فحل عیاء؛ گشن درمانده از گشنی ، یا آنکه طرز گشنی نداند و گاهی گشنی نکرده باشد،و نیز رجل عیاء به همین دو معنی است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نر و یا مردی که نزدیکی با ماده را نداند و یا نری که هرگز نزدیکی به ماده نکرده باشد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عیاء. [ ع َ ] (ع مص ) درماندن در کار یا به مراد خود راه نیافتن و استواریش را نتوانستن . (از منتهی الارب ). نیافتن راه مطلوب خود و یا عاجز گش...
عیا. [ع َی ْ یا ] (ع ص ) زن درمانده و آشفته و پریشان . (ناظم الاطباء). ج ، عیایا [ ع َ / ع ُ ] . (ناظم الاطباء).
ایاء. [ اِ /اَ ] (ع اِ) به معنی ایا. رجوع به ماده ٔ قبل شود.
آیا. (ادات استفهام ) کلمه ای است که بدان طلب دانستن و استفهام کنند : فروماند و از کارش آمد شگفت بسی با دل اندیشه اندرگرفت که آیا بهشت اس...
ایا. [ اَ ] (حرف ندا) به معنی ای است که به عربی «یا» گویند که حرف ندا باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ) : ایا خورشید سالاران گیتی سوار...
ایا. [ ای یا ] (ع اِ) اسم مبهم است و همه ٔ ضمائر منصوب بدان متصل گردد: ایاک ، ایاکما، ایاکم ، ایاک ، ایا کما، ایاکن . ایاه ، ایاها، ایاهما، ای...
ایا. [ اِ / اَ ] (ع اِ) روشنی و درخشندگی آفتاب و حسن آن . (آنندراج ). روشنی آفتاب و حسن آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)...
دیر أیا. [ دَ رِ اَی ْ یا ] (اِخ ) دیری است در شام و واقدی گوید که ابوقلابه ٔ جرمی در سال 104 هَ. ق . در این دیر درگذشته است . (از معجم الب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.