گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عیار کردن نویسه گردانی: ʽYAR KRDN عیار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وزن کردن . عیارگرفتن . رجوع به عیار و عیار گرفتن شود : من اینجا کنم نقد خود را عیارخود آنجا بیامرزد آمرزگار.میرخسرو (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی کامل عیار کردن کامل عیار کردن .[ م ِ ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خالص گردانیدن . مجازاً، تهذیب کردن . زدودن غل و غش . کامل ساختن : ترا در بوته ٔ گل بهر آن دادند... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود