اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیان نمودن

نویسه گردانی: ʽYAN NMWDN
عیان نمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آشکار کردن . واضح کردن . هویدا ساختن . عیان کردن :
جام فرعونی خبر ده تا کجاست
کآتش موسی عیان بنمود صبح .

خاقانی .


حور شود دست بریده چو من
یوسف خاطر بنمایم عیان .

خاقانی .


سگ گزیده خصم و تیغ شه چو آب
کآتش مرگ عیان خواهد نمود.

خاقانی .


و رجوع به عیان کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.