گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عیب نویسه گردانی: ʽYB عیب . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ عَیبة. رجوع به عیبة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی عائب عائب . [ ءِ] (ع ص ) عیب کننده . || شیر خفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الخاثر من اللبن . (اقرب الموارد). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود