اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیب تراش

نویسه گردانی: ʽYB TRʼŠ
عیب تراش . [ ع َ / ع ِ ت َ ] (نف مرکب ) عیب تراشنده . عیب جوینده . عیب نهنده بر دیگران :
چه بلا عیب تراشم ، که حسد کم بادا
مشنو عیب زر ده دهی از سیم دغل .

عرفی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.