اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیب جویی

نویسه گردانی: ʽYB JWYY
عیب جویی . [ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) عمل عیبجو. ایراد عیب ها و خطاهای دیگران . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) :
نه کم زآیینه ای در عیب جویی
به آیینه رها کن سخت رویی .

نظامی .


|| تفحص معایب دیگران . (فرهنگ فارسی معین ). || نکته گیری و نکته سنجی و خرده گیری . (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.