گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عیب گیر نویسه گردانی: ʽYB GYR عیب گیر. [ ع َ / ع ِ ] (نف مرکب ) عیب گیرنده . عیب شمارنده . منسوب به خطا و گناه و نقص کننده . رجوع به عیب گرفتن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود