عید
نویسه گردانی:
ʽYD
عید. (ع اِ) ج ِ عادة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عادة شود.
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عید. (ع اِ)خوی گرفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هرچه بازآید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن . (منتهی الارب )...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
گیژِن (کردی)
یاتْرا (سنسکریت)
آهْیود ãhyud (سنسکریت: آبْهْیودَیَ)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عید فطر. [ دِ ف ِ ] (اِخ ) عید رمضان . (آنندراج ). عید پس از اتمام روزه که روز اول ماه شوال باشد. (ناظم الاطباء). یوم العِداد. (از منتهی الار...
عید کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عید گرفتن . جشن به پا کردن . || عید فطر و یا اضحی گرفتن : چرخ بر من عید کرد و هر مهم ماه نو صاع تهی بنمود و...
عید مسیح . [ دِ م َ ] (اِخ ) روز مخصوص نصاری که در آن روز مائده بر حضرت عیسی علیه السلام نازل شد. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
هلال عید. {هِ لِ}. (ترکیب وصفی. ا. مرکب). ماه نو که رویتش آغاز ماه شوال و پایان ماه روزه مسلمانان و اعلام عید فطر است. رؤیت هلال به معنای دیدن ماهِ نو...
عید اضحی . [ دِ اَ حا ] (اِخ ) عید قربان . عید گوسفندکشان . یوم العِداد (از منتهی الارب )، و آن روز دهم ذی حجه باشد. رجوع به اضحی و قربان شود ...
عید غدیر. [ دِ غ َ ] (اِخ ) یا عید غدیر خم . خُم موضعی است مابین مکه ٔ معظمه و مدینه ٔ منوره که روز هجدهم ذی حجه ٔ سال دهم هجرت (حجةالوداع ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.