اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیساء

نویسه گردانی: ʽYSAʼ
عیساء.[ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعیس . ماده شتر سپید سرخ موی . (ناظم الاطباء). ج ، عیس . رجوع به عیس [ عی ] شود. || (اِ) ملخ ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) نام زنی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ایساء. (ع مص ) (از «وس ی ») موی سر تراشیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). ستردن موی سر کسی . (ناظم الاطباء). || بریدن . قطع کردن . (ن...
عیصاء. [ ع َ ] (ع اِ) شدت سختی و حاجت ، و آن مانند «عوصاء» است و کمتر به کار رود. (از اقرب الموارد).
مثل ماه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مثل ماه، ریشه ی ترکی دارد و هم معنی کلمه ی مهسا است
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ایصاء. (ع مص ) (از «وص ی ») اندرز کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23). || فرض نمود...
ایثاء. (ع مص ) خداوند مرکب شکسته شدن از ستور و کشتی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدین معنی ناقص یایی است ....
ایسا. (ق ) این زمان و این دم و الحال . (برهان ).اکنون . این روز و این ساعت . و این لغت دری است اهل طبرستان و الوار جبال بسیار استعمال کن...
ایسا. (اِخ ) نام پیغمبریست از پیغمبران بنی اسرائیل . (برهان ). ظاهراً مراد الیسع، الیشع (عبری ، خداوند نجات میدهد یا می بیند) و او شاگرد و جانشین ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.