گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عیسی نویسه گردانی: ʽYSY عیسی . [ سا ] (اِخ ) ظاهراً نام بربطزنی بوده که رودکی در بیت ذیل از او نام برده است : بربطعیسی و فرشهای ۞ فوادی چنگ مدک نیرو نای ۞ چابک جانان .رجوع به شرح احوال رودکی تألیف سعید نفیسی ص 506و 507 و 1010 و تاریخ سیستان ص 318 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی بن محمد عباسی ، مکنی به ابوموسی . وی برادرزاده ٔ سفاح بود و از امیران و فرماندهان بشمار میرفت . بسال 102 هَ . ق... عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی قرشی . محدث است . رجوع به ابومحمد (عیسی ...) شود. عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مهنابن مانعبن حدیثه ٔ طائی ، ملقب به شرف الدین . وی در بادیةالشام لقب ملک العرب داشت . و الملک الظاهر بیبرس او را ... عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مینأبن وردان ، مشهور به قالون قاری . رجوع به ابوموسی و قالون ومآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ، النجوم الزاهرة ج 2 ص... عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یحیی جرجانی مسیحی ایرانی ، مکنی به ابوسهل . رجوع به ابوسهل مسیحی و الاعلام زرکلی و تاریخ حکماء الاسلام و طبقات ... عیسی عیسی . [ سا ](اِخ ) ابن یزیدبن بکربن دأب لیثی بکری کنانی ، مکنی به ابوالولید. خطیب و شاعر و نسب شناس و راویه و از اهالی مدینه بود. اخبار ... عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یزید جلودی . از والیان حکومت عباسی . وی بسال 212 هَ . ق . نیابت ولایت مصررا به عهده داشت ، سپس از جانب مأمون عبا... عیسی عیسی . [ سا ] (اِخ )ابن یونس بن عمرو سبیعی همدانی ، مکنی به ابوعمرو. ازثقات محدثان بود و در چهل وپنج غزوه (مخصوصاً با رومیان ) شرکت داشت و ... ام عیسی ام عیسی . [ اُم ْ م ِ سا ] (ع اِ مرکب ) زرافه . (از المرصع). ام عیسی ام عیسی . [ اُم ْ م ِ سا ] (اِخ ) دختر ابراهیم بن اسحاق حربی . زنی عالم و فقیه و صاحب فتوی بوده و به سال 328 هَ .ق . در بغداد درگذشته است .... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۳ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود