عیسی
نویسه گردانی:
ʽYSY
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن عباس هاشمی . از دانشمندان عهد عباسی . بسال 83 هَ . ق . در مدینه متولد شد و بسال 164 در بغداد درگذشت . وی عم سفاح و منصور و شخص ناسک و گوشه گیری بود. هارون الرشید در حق او گفته است که عیسی بن علی ، راهب و عالم ما بود. نهر عیسی و قصر عیسی و قطیعه ٔ عیسی در بغداد به وی منسوب است .(از الاعلام زرکلی از تاریخ بغداد و تهذیب التهذیب ).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
عیسی کده . [ سا ک َ دَ / دِ ] (اِخ )خانه ٔ حضرت عیسی علیه السلام . || صومعه و معبد حضرت عیسی . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کنایه از آسم...
عیسی کند. [ سا ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد با 359 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون و حبوب ...
عیسی نفس . [ سا ن َ ف َ ] (ص مرکب ) عیسی دم . مسیحادم . دارای دمی چون دم عیسی جان بخش . ولی ّ کامل که مرده را زنده کند. (آنندراج ). آنکه دم...
عیسی وند. [ سا وَ ] (اِخ ) تیره ای است از هیهاوند، از طایفه ٔ چهارلنگ ایل بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 77).
عیسی هنر. [ سا هَُ ن َ] (ص مرکب ) دارنده ٔ هنری چون هنر عیسی : اشک و رخ من هر دو سرخ است و کبود از توخوش رنگرزی زین پس عیسی هنرت خوانم .خ...
قصر عیسی . [ ق َ رِ سا ] (اِخ ) قصری است منسوب به عیسی بن علی بن عبداﷲبن عباس ، و آن نخستین قصری است که هاشمیان در دوره ٔ منصور عباسی در...
قصر عیسی . [ ق َ رِ سا ] (اِخ ) در بصره در خریبه قرار دارد و در ادبیات و اشعار عرب از آن یاد شده است . (معجم البلدان ).
مهد عیسی . [ م َ دِ سا ] (اِخ ) گهواره ای که گویند عیسی به کودکی در آن بود. ناصرخسرو در سفرنامه گوید: مسجدی است [ به بیت المقدس ] سرداب که ...
مهد عیسی . [ م َ دِ سا ] (اِخ ) (مسجد...) مسجدی به بیت المقدس که مهد عیسی در آن قرار دارد. رجوع به مدخل قبل و سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 43 شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.