عیسی
نویسه گردانی:
ʽYSY
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیداﷲ حسنی حسینی ایجی ، مکنی به ابوالخیر و ملقب به قطب الدین و مشهور به صفوی (منسوب به جد مادریش صفی الدین ). از متصوفه ٔ فاضل و شافعی مذهب بود. اصل وی از هندوستان است وبسال 900 هَ . ق . تولد یافت و سالها مجاور مکه بود و سرانجام در مصر سکونت کرد و بسال 953 هَ . ق . درگذشت . او راست : تفسیر قرآن از سوره ٔ عم تا انتهای آن ، شرح الغرة در منطق ، شرح الحدیث الاول من الجامع الصحیح للبخاری ، شرح الکافیه ٔ ابن حاجب در نحو و مختصرالنهایه ٔ ابن اثیر. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب ).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
قاضی عیسی . [ سا ] (اِخ ) رجوع به قاضی ضیاءالدین نوراﷲ شود.
قاضی عیسی . [ سا ] (اِخ )ابن ابان بن صدقة، مکنی به ابوموسی . از مردم بغداد است . وی با محمدبن حسن شیبانی مصاحبت داشت و نزد او فقه آموخت ....
عیسی بیگلو. [ سا ب َ ](اِخ ) دهی جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان با 135 تن سکنه . محصول آن غلات . آب آن رودخانه ٔ قزل اوزن...
عیسی بیگ لو. [ سا ب َ ] (اِخ ) تیره ای است از ایل بهارلو، از ایلات خمسه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
عیسی دهقان . [ سی ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگوری است . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کلاته عیسی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قندیل عیسی . [ ق ِ ل ِ سا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
قطیعه ٔ عیسی . [ ق َ ع َ ی ِ سا ] (اِخ ) در بغداد واقع و به عیسی بن علی بن عبداﷲ منسوب است . جماعتی از محدثان بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
عیسی هر درد. [ سی ِ هََ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگور. (آنندراج ). شراب . (انجمن آرا). می و شراب انگوری . (ناظم الاطباء) : ...
جاکوفیر عیسی . [ ] (اِخ ) امیر جهانشاه . یکی از امیران لشکر امیرتیمور گورکان که در جنگ با توقتمش سمت سپاهسالاری قسمتی از لشکر امیر تیمور را...