عیسی
نویسه گردانی:
ʽYSY
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی حسنی طالبی هَکّاری ، مکنی به ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین . مشاور سلطان صلاح الدین ایوبی . وی ابتدا در شهر حلب فقیه بود، سپس همراه امیر اسدالدین شیرکوه به مصر رفت وچون شیرکوه درگذشت ، وی در راه پایدار ساختن وزارت صلاح الدین ایوبی کوشش فراوان کرد، و از آن هنگام مورد احترام و طرف مشورت صلاح الدین قرار گرفت و بسال 585 هَ . ق . در نزدیکی عکا درگذشت و جسد او به قدس منتقل شد. عیسی لباس سپاهیان بر تن میکرد و عمامه ٔ فقیهان بر سر می گذاشت . (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان ).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، مکنی به ابوعبدالنعیم و مشهور به طُوَیس . رجوع به طویس شود.
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حکم . محدث است . رجوع به ابوموسی (عیسی ...) شود.
عیسی . [ سا] (اِخ ) ابن علی . نام طبیبی است که ابن البیطار در مفردات از او روایت کرده است ، از جمله در شرح کلمات : بلاذر، بیش ، جوز ماثل و خ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن خلیفةبن سلمان بن احمد. از امرای آل خلیفه در بحرین . وی بسال 1265 هَ . ق . در آنجا تولد یافت و بسال 1286 به ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن داود الجراح . نویسنده ٔ یکی از قدیم ترین کتب لغت . رجوع به ابوالقاسم (عیسی ...)، و الاعلام زرکلی ج 5 ص 290،...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن عباس هاشمی . از دانشمندان عهد عباسی . بسال 83 هَ . ق . در مدینه متولد شد و بسال 164 در بغداد درگذشت . ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عمر، مولای بنی ثقیف ، مکنی به ابوسلیمان . از علمای لغت و از اهالی بصره بود. وی استاد و شیخ سیبویه و ابن العلاء و خ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ماسه . طبیبی بوده است ، و ابن البیطار در مفردات خود، گاهی بدین صورت و گاهی بصورت «ابن ماسه » از او روایت میکند، از ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد. محدث است . رجوع به ابومحمد (عیسی ...) شود.
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی القاسم هَکّاری ، مکنی به ابومحمد و ملقب به شرف الدین . از فرماندهان و بزرگان دولت الظاهر بیبرس بود و در ا...