عیسی
نویسه گردانی:
ʽYSY
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی حسنی طالبی هَکّاری ، مکنی به ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین . مشاور سلطان صلاح الدین ایوبی . وی ابتدا در شهر حلب فقیه بود، سپس همراه امیر اسدالدین شیرکوه به مصر رفت وچون شیرکوه درگذشت ، وی در راه پایدار ساختن وزارت صلاح الدین ایوبی کوشش فراوان کرد، و از آن هنگام مورد احترام و طرف مشورت صلاح الدین قرار گرفت و بسال 585 هَ . ق . در نزدیکی عکا درگذشت و جسد او به قدس منتقل شد. عیسی لباس سپاهیان بر تن میکرد و عمامه ٔ فقیهان بر سر می گذاشت . (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان ).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی بن محمد عباسی ، مکنی به ابوموسی . وی برادرزاده ٔ سفاح بود و از امیران و فرماندهان بشمار میرفت . بسال 102 هَ . ق...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی قرشی . محدث است . رجوع به ابومحمد (عیسی ...) شود.
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مهنابن مانعبن حدیثه ٔ طائی ، ملقب به شرف الدین . وی در بادیةالشام لقب ملک العرب داشت . و الملک الظاهر بیبرس او را ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مینأبن وردان ، مشهور به قالون قاری . رجوع به ابوموسی و قالون ومآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ، النجوم الزاهرة ج 2 ص...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یحیی جرجانی مسیحی ایرانی ، مکنی به ابوسهل . رجوع به ابوسهل مسیحی و الاعلام زرکلی و تاریخ حکماء الاسلام و طبقات ...
عیسی . [ سا ](اِخ ) ابن یزیدبن بکربن دأب لیثی بکری کنانی ، مکنی به ابوالولید. خطیب و شاعر و نسب شناس و راویه و از اهالی مدینه بود. اخبار ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یزید جلودی . از والیان حکومت عباسی . وی بسال 212 هَ . ق . نیابت ولایت مصررا به عهده داشت ، سپس از جانب مأمون عبا...
عیسی . [ سا ] (اِخ )ابن یونس بن عمرو سبیعی همدانی ، مکنی به ابوعمرو. ازثقات محدثان بود و در چهل وپنج غزوه (مخصوصاً با رومیان ) شرکت داشت و ...
ام عیسی . [ اُم ْ م ِ سا ] (ع اِ مرکب ) زرافه . (از المرصع).
ام عیسی . [ اُم ْ م ِ سا ] (اِخ ) دختر ابراهیم بن اسحاق حربی . زنی عالم و فقیه و صاحب فتوی بوده و به سال 328 هَ .ق . در بغداد درگذشته است ....