عیسی
نویسه گردانی:
ʽYSY
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی بن محمد عباسی ، مکنی به ابوموسی . وی برادرزاده ٔ سفاح بود و از امیران و فرماندهان بشمار میرفت . بسال 102 هَ . ق . در حمیمة متولد شد و بسال 132 از جانب عم خود والی کوفه و سواد آن گشت و سفاح او را ولی عهد منصور کرد اما منصور بسال 147 او را از ولایت عهدی و از ولایت کوفه معزول ساخت و ولیعهدی فرزندش مهدی را به وی واگذاشت . و مهدی نیز بسال 160 او را از ولیعهدی خلع کرد، و وی بسال 167 درگذشت . (از الاعلام زرکلی از اشعار اولاد الخلفاء و الکامل ابن اثیر و الطبری و المرزبانی و دول الاسلام ذهبی ).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
عیسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بزچلو از بخش کمیجان شهرستان اراک با 767 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و بنشن است . (از ف...
عیسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج با 400 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی . محصول آن غلات ، ...
عیسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان میزدج بخش حومه ٔ شهرستان شهرکردبا 556 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ سراب . محصول آن غلات است ...
عیسی خورد. ۞ [ سی ِ خُرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خوشه ٔ انگور است . (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). عیسی نه ماهه . (آنندراج ). رجوع ...
عیسی حمدی . [ سا ح َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عیسی شهادی حسینی . از اطبای دانشمند مصر بود. بسال 1260 هَ . ق . در اسکندریه متولد شد و علم طب را در...
عیسی بصری . [ سا ب َ ری ی ] (اِخ )نام طبیبی است که ابن البیطار در مفردات از او روایت کرده است ، از جمله در کلمه ٔ شقایق النعمان . و ظاهراً هما...
صلیب عیسی . [ ص َ ب ِ سا ] (اِخ ) رجوع به صلیب شود.
سوزن عیسی . [ زَ ن ِ سا ] (اِخ ) گویند: وقتی که عیسی علیه السلام را به آسمان می بردند سوزنی همراه داشت . چون بفلک چهارم رسید ملائکه خواست...
چشمه عیسی . [ چ َ م َ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان کویت بخش پاپی شهرستان خرم آباد واقع در 30 هزارگزی باختر سپیددشت ، که جلگه و معتدل است ...
عیسی مریم . [ سی ِ م َرْ ی َ ] (اِخ ) عیسی پسر مریم . عیسی بن مریم . رجوع به عیسی (ابن مریم ) شود : ازبرای رغم من گوئی ازین میدان حسن عیس...