اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عی عی

نویسه گردانی: ʽY ʽY
عی عی . [ ع َ ع َ ] ( صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند را زجر کنند، و آن در خراسان مصطلح است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
سرو خمره ای . [ س َرْ وِ خ ُ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سرو طبری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به سرو شود.
به خطی و تصویری که از انسان های کهن در قاالب های کنده کاری Petroglyph و نقاشی Pictograph در غارها و کوه ها به جا مانده و اغلب حامل پیام می باشند ...
زبان کره‌ای (به کره‌ای: 한국어/조선말) زبان رسمی دو کشور کره شمالی و کره جنوبی است. کره‌ای همچنین یکی از دو زبان رسمی در منطقه خودمختار کره‌ای یانبیَن در کش...
ایل بزرگ بدره ای (بیری) یکی از بزرگترین و وسیع ترین ایلات کشور به حساب می اید و بزر گترین ایل در منطقه ی غرب کشور است ایلی با مردمانی نجیب وبا غیرت و ...
لوبیا علوفه ای. (ا. م. فا.) لوبیائی که برای تعلیف و تغذیه اغنام و احشام کشت می شود، بویژه باقلا (باقالی ) ( broad bean, Vicia faba). باقلا (که باقله ی...
کاج خمره ای . [ ج ِ خ ُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی کاج ۞ . (جنگل شناسی ج 2 فهرست آخر کتاب ص 31). قسمی کاج که بشکل خمره است .
لشنی آباده ای . [ ل َ ش َ دِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی ایران مرکب از400 خانوار که در همراه عمله سکونت دارند. (از جغرافیای سیاسی کیه...
ناصر مهنه ای . [ ص ِ رِ م ِ ن َ ] (اِخ ) خواجه ابونصر متخلص به ناصر ۞ یا ناصری ۞ ، از شیخ زاده های خطه ٔ مهنه است و «بعضی او را برادر شیخ ا...
زبان ریشه ای . [ زَ ن ِش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان یک هجائی ، زبان یک سیلابی . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 11 و «زبان » شود.
ساعت ماسه ای . [ ع َ ت ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اسبابی که در آن به کمک ماسه ٔ نرم وقت را اندازه توان گرفت . و آن دو شیشه ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۰ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.