عین البقر. [ ع َ نُل ْ ب َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) چشم گاو. گاوچشم . رجوع به عین شود. || ظاهراً نام نوعی پارچه بوده است با سوراخهای فراخ
: چشمهای مدفون و عین البقر بر روی آرایش بگشودند. (نظام قاری ).
جامه بران چو وصله ز عین البقر برند
آیا بود که گوشه ٔ چشمی به ما کنند.
نظام قاری .
ارمک و قطنی و عین البقر و رومی باف
مله ٔ میلک و لالائی بی حد و شمار.
نظام قاری .
|| اسم نوعی از انگور، و به لغت مغربی اسم نوعی از آلو است . و اقحوان را نیز نامند. (مخزن الادویه ) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به عیون البقر شود.