غازی
نویسه گردانی:
ḠAZY
غازی . (اِخ ) (شاه ) عنوان رستم بن علاءالدوله علی بن رستم از امرای مازندران است . مؤلف حبیب السیر گوید: و چون عمرش (عمر علاءالدوله ) از شصت تجاوز نمود به علت نقرس مبتلی گشته زمام امور سلطنت را به پسر خود شاه غازی رستم سپرد و خود در گوشه ای نشسته روی به محراب طاعت و عبادت آورد. شاه غازی رستم بن علاءالدوله علی بن رستم چون تاج ایالت بر سر نهاد ابواب عدل و انصاف بر روی رعایا گشاد و او پادشاهی بود در غایت شجاعت و مردانگی و نهایت سخاوت و فرزانگی و مدت بیست و چهار سال به دولت و اقبال بسر برد و چون سن شریفش به شصت رسید فی سنه ٔ ثمان و خمسین و خمس مائه (558 هَ . ق .) متوجه ٔ ریاض عقبی گردید. این دو بیت از مرثیه ای که جهت او گفته بودند در تاریخ طبرستان مسطور بود، ثبت افتاد:
دیو سپید سر ز دماوند کن برون
کاندر زمانه رستم مازندران نماند
گو پرده دار پرده فروهل که بار نیست
برتخت رستم بن علی شهریار نیست .
(حبیب السیر چ خیام طهران ج 2 ص 420).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۷ ثانیه
قاضی سنجانی . [ س َ ] (اِخ ) (مولانا...) از مشاهیر شعرای ایران و از احفاد شاه سنجان شاعر ایرانی بوده و به نوشته ٔ قاموس الاعلام منظومه ای م...
قاضی سیرافی . [ ی ِ س ِ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲبن مرزبان ، مکنی به ابوسعید و مشهور به سیرافی معتزلی حنفی که گاهی به قاضی سیرافی نیز موصوف ...
قاضی کواکبی . [ ک َ ک ِ ] (اِخ ) ملا ابراهیم از صوفیان و علماء و فقهای قرن یازدهم هجری است که نخست در مولد خود، حلب به تحصیل مراتب علمی ...
قاضی صدر ششم . [ ی ِ ص َ رِ ش ِ ش ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ مشتری : قاضی صدر ششم را طالع مسعود تومقتدای فتوی صاحبقرانی آمده ست .سنائی .
قاضی شیروانی . [ شیرْ ] (اِخ ) رجوع به قاضی بن سیمکة شود.
قاضی عبدالحی . [ ع َ دُل ْ ح َی ی ] (اِخ ) رجوع به قاضی امیر نظام الدین شود.
قاضی عسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن حجر، مکنی به ابن حجر و ابوالفضل . رجوع به ابن حجر ابوالفضل شود.
قاضی عسقلانی . [ ع َ ق َ] (اِخ ) عبدالرحیم بن علی . رجوع به قاضی فاضل شود.
قاضی قنسرینی . [ ق ِن ْ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) احمدبن ابی دواد فرج . رجوع به ابن ابی دواد قنسرینی شود.
قاضی مروروذی . [ م َرْ وَ ] (اِخ ) احمدبن عامر. رجوع به احمدبن عامر شود.