غازی
نویسه گردانی:
ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن احمد الکاتب شهاب الدین بن الواسطی . در سال ششصد و سی و اندی از هجرت در حلب متولد شده و در همان شهر در آغاز به خدمت دیوان استیفاگماشته شده و پس از آن لشکرنویس و سپس در قاهره چون خطی نیکو داشته متصدی نوشتن نامه ها بوده است . و در روزگار منصوری در قاهره به سمت ریاست ندما و مصاحبین سلطان ارتقا یافته و پس از چندی بسبب سوء رفتار از این کار برکنار شده و سمت ریاست دیوانهای حلب و بعد از چندی دمشق به وی محول گردیده است و پس از این در مصر مقام نظارت بر دولت که سمتی بوده است یافته ولی پس از آنکه تاج بن سعیدالدوله به مقام مشیر دولت که آنهم سمتی مهمتر بوده است رسید به سبب کینه ای که از او در دل داشت بر او سخت گرفت و او را از مصر به حلب فرستاد. غازی بن احمد مردی ادیب ، فاضل ، نکته دان ، نیکوخط، زبان آور، دلیر و تندذهن بود و زبان ترکی را می دانست و در آخر ایام خویش کور شد و بسال 712 هَ . ق . در سنی نزدیک به هشتاد در حلب وفات یافت . ابن حبیب (یکی از شعرای زمان ) در وفات او این دو بیت نظم کرد:
ان الزمان الذی قد کان یجمعنی
بکم و ینشی مسراتی و افراحی
هوالذی صار ینشی بعد بعدکم
حزنی و یجعل دمعی مزج اقدامی .
(از الدررالکامنة چ حیدرآباد هند ج 3 صص 214- 215).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
کلاته قاضی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته قاضی . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قاضی مشهدی . [ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) (مولانا... عبدالوهاب ) مردی دانشمند و ذوفنون بود و قاضی شهر مشهد، و در فن انشاء نظیر نداشت . و در کتابة قلعه ...
قاضی ناصحی . [ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) حنفی . وی مصنف کتاب مسعودی در مذهب حنفی و معاصر سلطان محمود غزنوی است . کتاب مزبور را به نام سلطان محمود ت...
قاضی نعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوخلیفه . رجوع به ابوخلیفه نعمان شود.
قاضی میبدی . [ م َ ب ُ ] (اِخ ) امیر حسین بن معین الدین حسینی یزدی میبدی . ملقب به کمال الدین و متخلص به منطقی عالم متبحر فاضل متکلم صوفی...
قاضی موصلی . [ ی ِ م َ ص ِ ] (اِخ ) قطب الدین . یکی از بزرگان عهد سلطان غازان خان مغول . رجوع به قاضی نصیرالدین شود.
قاضی همدان . [ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) قاسم بن حکیم بن کثیر. رجوع به قاسم عرنی شود.
قشلاق قاضی . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 9 هزارگزی جنوب سقز و 4500 گزی شوسه ٔ سقز به بانه . موقع جغرافی...
قاضی یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم معروف به ابویوسف . رجوع به ابویوسف یعقوب بن ابراهیم شود.