غازی
نویسه گردانی:
ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن ارتق . از امرای ایوبی در دیاربکر در قرن سیزدهم هجری .(النقود العربیة ص 128). و رجوع به نجم الدین شود.
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
قاضی امیر محمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ولد امیر تاج الدین علی . از اعاظم نقباء روضه ٔ رضویه و به محاسن آداب و مکارم اخلاق موصوف است . ...
قاضی تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی سبکی شافعی ، مکنی به ابونصر. رجوع به تاج الدین سبکی ، ابونصر عبدالوهاب ش...
قاضی تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالوهاب بن محمد حسینی . رجوع به تاج الدین عبدالوهاب بن محمد شود.
قاضی ابن خمیس . [ اِ ن ُ خ َ ] (اِخ ) حسین بن نصر. رجوع به حسین بن نصر شود.
قاضی ابن خوبی . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن خلیل . رجوع به ابن خوبی قاضی شهاب الدین شود.
قاضی ابن حیون . [ اِ ن ُ ح َی ْ یو ] (اِخ ) عبدالعزیزبن محمدبن نعمان بن حیون ، مکنی به ابوالقاسم قاضی القضاة مصر و شام و مکه و مدینه و مغر...
قاضی ابن القاص . [ اِ نُل ْ ] (اِخ ) احمدبن ابی احمد. رجوع به ابن قاص ابوالعباس احمد شود.
قاضی ابن سماک . [ اِ ن ُ س َم ْ ما ] (اِخ ) محمدبن صبح یا صبیح عجلی کوفی . حافظ قرآن و واعظ خوش بیان و معاصر با معروف کرخی و سفیان ثوری است...
قاضی ابن شداد. [ اِ ن ُ ش َدْ دا ] (اِخ ) یوسف بن رافع. رجوع به ابن شداد بهاءالدین شود.
قاضی ابن عربی . [ اِ ن ُ ع َ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ. رجوع به ابن عربی ابوبکر شود.