اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غازی

نویسه گردانی: ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن صلاح الدین مکنی به ابومنصور و کنیت دیگر او ابوالفتح است . شرح حال او ذیل کلمه ٔ «ابوالفتح غازی ...» آمده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
قاضی ابوالطیب . [ اَ بُطْ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) طاهربن عبداﷲ. رجوع به ابوالطیب طاهر شود.
قاضی ابوالفرج . [ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نهروانی معافی شود.
قاضی ابوالفضل . [ اَبُل ْ ف َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عیسی بغدادی . وی نزدشیخ ابوحامد فقه آموخت و از گروه بسیاری حدیث شنید و در مصر مسکن گز...
قاضی ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) هبة اﷲبن محمدبن هبة اﷲ. فقیهی است عابد و زاهد که پس از وفات پدر به قضاء حلب و نواحی منصوب و به سا...
قاضی ابوحنیفه . [ اَ ح َ ف َ ](اِخ ) نعمان بن محمد. رجوع به ابوحنیفه نعمان شود.
قاضی اسفراینی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به اسفراینی قاضی شود.
قاضی ابن منیر. [ اِ ن ُ م ُ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن منصور. رجوع به ابن منیر قاضی ناصرالدین احمد و احمدبن محمدبن منصور شود.
قاضی احمد غفاری . [ اَ م َ دِ غ ِ ] (اِخ ) ابن محمد. شاعری است . زیاده از این شعری از او مسموع نشد:پس از عمری نشیند گر دمی پیش من آن بدخو...
قاضی احمد لاغر. [ اَ م َ دِ غ َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی لاغر شود.
قاضی دیار بکری . [ ب َ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن حسن مالکی قاضی مکه است . تألیفاتی دارد. او راست : 1- الخمیس فی احوال النفس النفیس فی الس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.