غازی
نویسه گردانی:
ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن قَرااَرسَلان یک تن از سلسله ٔ امرایی که در ماردین فرمانروایی داشته اند. آغاز حکومت این سلسله بر ماردین بعداز سال 490 و پایان آن در سال 809 هَ . ق . بوده است . (الدرر الکامنة چ حیدرآباد هند ج 3 ص 216 و 217).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۳.۴۱ ثانیه
قاضی ابومعشر. [ اَ م َ ش َ ] (اِخ ) جعفربن محمد. رجوع به ابومعشر جعفر شود.
قاضی ابویوسف . [ اَ س ُ ] (اِخ ) یعقوب بن ابراهیم . رجوع به ابویوسف یعقوب بن ابراهیم شود.
قاضی الخافقین .[ ضِل ْ ف ِ ق َ ] (اِخ ) محمدبن قاسم بن مظفر شهرزوری ، مکنی به ابوبکر. از مشاهیر علمای قرن ششم هجری است که از ابواسحاق شیراز...
قاضی اسکندری . [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) احمدبن منصور. رجوع به احمدبن محمدبن منصور و ابن منیر قاضی ناصرالدین شود.
قاضی اسد کاشی . [ اَ س َ دِ ] (اِخ ) گویند مولدش در قریه ٔ دیدر قهستان ساوه است ، و چون در کاشان سالها میبوده مشهور به کاشی است . غرض در لباس...
قاضی ابن مضا. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرحمان . رجوع به ابن مضا ابوالعباس احمد شود.
قاضی ابن بیع. [ اِ ن ُ ب َی ْ ی ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن محمد. رجوع به ابن بیع حاکم ابوعبداﷲ و حاکم نیشابوری شود.
قاضی ابن حجر. [ اِ ن ُ ح َ ج َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن حجر عسقلانی . رجوع به ابن حجر ابوالفضل شود.
قاضی ابن زبیر. [ اِ ن ُ زُ ب َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن ابراهیم . رجوع به ابن زبیر احمدبن علی شود.
قاضی زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی . قدوه ٔ اشراف علماء عرب و جامع اصناف فضل و ادب است . او به کمال امانت و دیانت موصوف و به غایت...