غازی
نویسه گردانی:
ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن قطب الدین ملقب به سیف الدین از اتابکان موصل . مؤلف حبیب السیر آرد: سیف الدین غازی بعد از فوت پدر در موصل بر مسند سرافرازی نشست و این خبر بنورالدین محمود (عم ّ وی ) رسیده کمر سعی و اجتهاد به قصد فتح موصل بر میان بست و از دمشق بدان جانب نهضت نمود و در ماه محرم الحرام سنه ٔ ست و ستین و خمسمائة (566 هَ . ق .) رحبه و نصیبین را در تحت تصرف آورد و در ربیعالاخر سنه ٔ مذکوره بخارا را فتح کرد و بعد از آن میان او و سیف الدین غازی رسل و رسایل آمد و شد نمود و مهم بر صلح قرار گرفت و نورالدین به موصل شتافته دختر خود را به سیف الدین داد و حکومت سنجار را به برادرش عمادالدین زنگی مسلم داشت و علم مراجعت به صوب دمشق برافراشت و بعد از فوت نورالدین چون صلاح الدین به شام شتافته دمشق را بگرفت و به محاصره ٔ حلب مشغول شد، سیف الدین برادر خود عزالدین مسعود را با جنود نامعدود به حمایت ملک صالح نامزد فرمود و میان عزالدین و صلاح الدین در حدود حماةمقاتله روی نمود و شکست بجانب عزالدین افتاد آنگاه سیف الدین به نفس خود متوجه دفع صلاح الدین گشت و به رمل سلطان که منزلی است میان حلب و حماة بین الجانبین مقاتله واقع شد و مظفرالدین بن زین الدین که در میمنه ٔسیف الدین بود میسره ٔ صلاح الدین را منهزم گردانید. آنگاه صلاح الدین به نفس خود بر سیف الدین حمله کرد و او را از پیش برداشت و صلاح الدین غنیمت بسیار گرفته روی بصوب مصر نهاد و سیف الدین به موصل رفته در سنه ٔ ستة و سبعین و خمسمائة (576 هَ . ق .) رخت بقا به باد فناداد. (حبیب السیر چ خیام تهران ج 2 ص 554 و 555).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
قاضی طبسی . [ ی ِ طَ ب َ ] (اِخ ) نجم الدین . یکی از بزرگان عهد سلطان ابوسعید بهادرخان است که به دنبال غائله امیر تیمورتاش بن چوپان به دست...
قاضی راضی . (اِخ ) ابن قاضی مسعود از شعرا و دانشمندان است که دراکثر علوم تسلط داشت . وی سفری به هندوستان کرد و ازعنایات اکبرشاه برخورداری...
قاضی زینبی . [ زَ ن َ ] (اِخ ) قاسم بن علی بن حسین هاشمی . رجوع به قاسم زینبی شود.
قاضی سدوم . [ ی ِ س َ ] (اِخ ) نام قاضی شهر لوط که فتوای عمل لواط را داد. (اشتنگاس در ماده ٔ Sodom). قاضی ظالم . (ناظم الاطباء).- امثال : اج...
قاضی سعید. [ س َ ] (اِخ ) مصری . رجوع به سعید شود.
قاضی سعید. [ س َ ] (اِخ ) هبة اﷲبن سناء الملک ، قاضی رشید ابوالفضل جعفربن معتمد شاعر مشهور معروف به قاضی سعید از افاضل اوائل قرن هفتم هجری...
قاضی سلمة. [ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن فضل . رجوع به قاضی ری و ابوعبداﷲبن فضل راوی شود.
قاضی شریح . [ ش ُ رَ ] (اِخ ) رجوع به شریح شود.
قاضی شریک . [ ش َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به قاضی نخعی شود.
قاضی سبکی . [ س ُ ] (اِخ ) علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام بن حامدبن یحیی بن عمربن عثمان بن علی بن سواربن سلیم ا...