اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غازی قلندر

نویسه گردانی: ḠAZY QLNDR
غازی قلندر. [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) نامرادی درویش نهاد و عاشق پیشه است و شعر را هم نامردانه گوید. در سمنان اقامت داشت و این ابیات از اوست :
زمانه چون تو ستمکاره ای بدست آورد
عجب که یک دل آسوده در جهان ماند.
نام لیلی به سر تربت مجنون مبرید
بگذارید که دیوانه قراری گیرد.
غم گریزان شد از افغان تو غازی شب هجر
بعد از این دست در آغوش که خواهی کردن ؟
این رباعی را بسیار رندانه گفته است :
یک چند چو موسی به مناجات شدم
یک چندبه مسجد پی طاعات شدم
از هیچ طرف دری برویم نگشود
باز آمدم و رند خرابات شدم .

(مجمع الخواص ص 194).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.