غاژ کردن
نویسه گردانی:
ḠAŽ KRDN
غاژ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غاز کردن . پنبه دانه از پنبه بیرون کردن و پشم را زدن و مهیا ساختن از برای رشتن . (برهان ) (سروری ) (آنندراج ). فلخمیدن . فلخودن . فلخیدن . فرخمیدن . زدن . حلاجی کردن . پاک کردن . رجوع به غاژکرده شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.