غالیه زلف . [ ی َ
/ ی ِ زُ ] (ص مرکب ) آنکه زلف سیاه دارد. مشکین موی . و رجوع به غالیه زلفین و غالیه جعد و غالیه موی شود
: همچنین عید بشادی صد دیگر بگذار
با بتان چگل و غالیه زلفان تراز.
فرخی .
بنزد من مه من سرو و ماه مطلق نیست
که سرو غالیه زلف است و ماه مشکین خال .
سوزنی .