اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غالیه فام

نویسه گردانی: ḠALYH FAM
غالیه فام . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) برنگ غالیه . سیاه . مشکین . سیه رنگ :
همه با جعدهای مشکین بوی
همه با زلفهای غالیه فام .

فرخی .


دل غالیه فام است و رخش چون گل زرد است
گوئی که شب دوش می و غالیه ۞ خورده ست .

منوچهری .


باد آمد و بگسست هوا را ز ره ابر
بویی ز ره غالیه فامت نرسانید.

خاقانی .


صبح و شام آمده گلگونه وش و غالیه فام
رو که مردان نه بدین رنگ زنان وابینند.

خاقانی .


سوی گنبد سرای غالیه فام
پیش بانوی هند شد بسلام .

نظامی .


و رجوع به غالیه رنگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.