گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غبار افشاندن نویسه گردانی: ḠBAR ʼFŠANDN غبار افشاندن . [ غ ُ اَ دَ ] (مص مرکب ) گرد برانگیختن . گرد پاشیدن : دی غباری بر فلک میرفت گفتم کاین غبارمرکبان شه ز راه کهکشان افشانده اند. خاقانی .ساحل آماده ای گشته ست هر آغوش موج گر غبار از دل به بحر بی کنار افشانده ام .صائب . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود