گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غبار نشاندن نویسه گردانی: ḠBAR NŠANDN غبار نشاندن . [ غ ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) گرد زدودن : تخت گیرد کلاه بستاندبنشیند غبار بنشاند. نظامی .- غبار غم نشاندن ؛ غم از دل زدودن : هر صبح فتح باب کن از انجم سرشک بنشان غبار غصه به باران صبحگاه .خاقانی (؟) واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود