اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غدر کردن

نویسه گردانی: ḠDR KRDN
غدر کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب )بی وفائی کردن . فریب دادن . پیمان شکستن . کید و مکر وحیله کردن . ختر. (ترجمان القرآن ذیل ختر) (تاج المصادر بیهقی ). ختور. (تاج المصادر بیهقی ) :
چون غدر کرد حیله نماندم جز آن کزو
فریادخواه سوی بنی مصطفی شدم .

ناصرخسرو.


گه غدر کند با تو و گه مکر فروشد
صد لعنت بر ضیعت و بر بازرگانیش .

ناصرخسرو.


و در آن فور مردم اصطخر دیگرباره سر برآوردند و غدر کردند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 117). این اصطخر به ابتداء اسلام چون بگشادند یک دوبار غدر کردند، و پس قتل عظیم رفت . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 127).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.