غراب الخطیب . [ غ ُبُل ْ خ َ ] (اِخ )
۞ معروف به صقلی ، از حکمای یونان از اهل جزیره ٔ صقلیه است و در فلسفه به هنر خطابه (بحث اقناع ) اشتغال ورزید و درآن مهارت یافت و بر معاصران خود پیشی جست و طالبان دانش برای استفاده از دانش وی گرد او جمع آمدند و ازجمله ٔ شاگردان او جوانی یونانی بود که ثیسناس نام داشت ، این جوان در فراگرفتن خطابه به صقلی رغبت زیاد نشان داد، و مبلغی نیز برای این کار تکفل کرد، و وی پذیرفت و به تعلیم او پرداخت ، ولی پس از فراگرفتن ، خواست غدر کند و قرارداد را فسخ نماید به وی گفت : ای معلم خطابه را برای من تعریف کن . وی چنین تعریف کرد:خطابه آن است که مفید اقناع باشد. پس بدین تعریف تمسک جست و روی آن قیاس کرد و گفت : الان من با تو درباره ٔ اجرت مناظره می کنم اگر ترا قانع کردم به اینکه آن را به تو نپردازم نمیپردازم زیرا اقناع حاصل شده است و هرگاه اقناع ترا نتوانستم باز چیزی به تو نمیدهم زیرا من خطابه ای را که افاده ٔ اقناع کند از تو نیاموخته ام . معلم پاسخ داد و گفت : من نیز با تو مناظره می کنم اگر ترا قانع کردم حق خود را می گیرم و اگر نه باز به دریافت آن سزاوارم زیرا شاگردی تربیت کرده ام که بر معلم خود غلبه می کند. حاضران گفتند تخم بد از غراب بد یعنی شاگرد نکد و معلم نکد. (تاریخ الحکماء قفطی ص
253). رجوع به کتاب مذکور ص
109 و ثیسناس شود.