اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرار

نویسه گردانی: ḠRʼR
غرار. [ غ ِ ] (اِ) جوال . در لهجه ٔ تبریزیان خرار و خرال و خارال گویند و آن را بر نوعی جوال بزرگ که از کنف سازند اطلاق کنند. این کلمه در عربی به صورت غِرارة آمده است :
به هر مادحی مال بخشد جوالی
به هر زائری زر بخشد غراری .

فرخی .


جوالی که از موی بز ببافند :
شهی که در کرمش کس نیامده ست ۞ جهان
به کیل در دهد و با غرار زر بخشد.

ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ).


رجوع به غرارة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قول و قرار دادن . [ ق َ / قُو ل ُ ق َ دَ ] (مص مرکب ) عهد بستن . پیمان بستن . رجوع به قول شود.
کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر ومهمتر از خود قرار گیرد وجلوه ونمود نداشته باشد (فرهنگ عمید).
طول و عرض قرار دادن . [ ل ُ ع َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) چیز بی رتبه را عظیم القدر قرار دادن و مقرر کردن . (آنندراج ).
سیاه سیم زراندود چون به بوته برند خلاف آن به درآید که خلق پندارند
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.