غرار. [ غ َ ] (از ع ، مص ) گول خوردن و فریب خوردن . در عربی به این معنی غَرّ و غِرَّة و غرور آمده است
: کودکان را حرص می آرد غرار
تا شوند از ذوق دل دامن سوار.
مولوی (مثنوی ).
در بیوع آن کن تو از خواب غرار
که رسول آموخت سه روز اختیار.
مولوی (مثنوی ).
گفت در بیعی که ترسی از غرار
شرط کن سه روز خود را اختیار.
مولوی (مثنوی ).
چشم چون بندی که صد چشم خمار
بند چشم تست اینسو از غرار.
مولوی (مثنوی ).