غرار
نویسه گردانی:
ḠRʼR
غرار. [ غ ُ ] (اِخ ) کوهی است به تهامة.(منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان گوید: نام کوهی در تهامه است و گمان می کنم این کلمه مرتجل باشد.
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قول و قرار دادن . [ ق َ / قُو ل ُ ق َ دَ ] (مص مرکب ) عهد بستن . پیمان بستن . رجوع به قول شود.
کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر ومهمتر از خود قرار گیرد وجلوه ونمود نداشته باشد (فرهنگ عمید).
طول و عرض قرار دادن . [ ل ُ ع َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) چیز بی رتبه را عظیم القدر قرار دادن و مقرر کردن . (آنندراج ).
سیاه سیم زراندود چون به بوته برند
خلاف آن به درآید که خلق پندارند